پسر اردیبهشتی ما

سلام دردونه ی من سلام عزیزم گل من، کم کم هفته ی 36 شما داره تموم میشه این روزها خیلی بیشتر منتظر اومدنت هستم عزیزم اولین خرید شما... روز جمعه 27 فروردین بود که با بابایی و آتریسا جون رفتیم  مبارکت باشه عشقم مراقب خودت باش آتریسایی خیلی دوستت داره؛ همش درباره ی شما صحبت میکنه ...

سلام عزیزم خوبی کوچولوی شیطون من پریروز رفته بودم سونو و فکر کنم آخرین باریه که از تو دستگاه سونو شما رو میبینیم رفتیم تو مطب، آتریسا جون گفتش: سلام دکتر میشه پاهاشو ببینم دکتر هم که خیلی از آتریسا خوشش میاد؛ دستهای کوچولوش رو گرفت و پاهای شما رو بهش نشون داد و گفتش اینجاست عزیزم بعد آتریسایی گفت میشه سرش رو هم ببینم کجاست و بعد از اون میگفت: میشه ناخن هاش رو ببینم خلاصه کلی شیرین زبونی کرد و بعد هم بابای کرد و اومدیم بیرون عزیزم آتریسا خیلی منتظر اومدن شماست؛ همش از شما سوال میکنه الان چیکار میکنه؟ حرف هم میزنه؟ می تونم ببرمش مهد کودک؟ من می برمش دستشویی جیش کنه ...

سلام عزیز دلم سلام آرسام جونم سال نو مبارک عزیزم از دیروز خیالم از بابت اینکه وارد سال 95 شدیم راحت شد آخه مامی همش استرس داشت، نکنه یه وقت 94 بیای بغلم عزیزم آخه نیمه دومی میشدی گلم عزیز دلم سال خوبی رو واست آرزو میکنم؛ آتریسایی هم دیروز به شما تبریک میگفت عشقم عزیزم از خدای مهربووووووون میخوام خودش مواظب شما باشه و سالم و سلامت بیاردت تو بغل ما ما سه تا منتظر اومدن شما هستیم آرسام جــــــــونم ...